80 اهمیت خواب بعد ضربه مغزی

ترجمه: https://www.brainline.org/blog/getting-back-bike/importance-sleep-after-brain-injury

80

اهمیت خواب بعد ضربه مغزی

January 7, 2019

زمان آن می باشد که نامی بر یکی از بزرگترین ترسهای من بگذاریم: عقب گرد کردن نمودن.

در هشت سالی که از زمان ضربه مغزی من می گذرد،بهبودی من کاسته نشده ادامه یافته است.آن یک بهبودی خطی و پشت سرهم نبوده است آنچنانکه هم بالا و هم پائین در طی سالالها موجود بوده است، من به عقب می نگرم و از خودم می پرسم که آیا من بهتر از یک سال پیش شده ام ،برای هشت سال پی در پی ،جواب بله پر طنین می باشد!

زمان نشان داده است که چندین سال رشد فوق العاده بوده است،در سال چهارم،من شروع به خواندن متن نمودم.اگرچه من هرگز توانادی خواندن را از دست نداده بودم،آنچه من از دست داده بودم،نگه داشتن آنچه من خوانده بودم بود.من یک صفحه می خواندم ، هر چیزی بیشتر از یک خبر کوتاه، احتمالا فراموش می نمودم چه خوانده ام.خوشبختانه آن را پشت سر گذاشتم.

آن در سال هفتم بود که من به سر کار به صورت تمام وقت بازگشتم.چیزی که به من گفته شده بود که واقعا غیر ممکن است.آیا من به شما گفته بودم که من دوست دارم چیزهای عجیب را به چالش بکشم؟در سال 2016 من دوباره به سر کار بازگشتم وهرگز به عقب نمی نگردم.

بطور جالب آن همچنین در سال هفتم بود که من شروع به خوابیدن بصورت منظم تری نمودم.آن مدتی طول کشید تا نقاط منفصل را از الگوی بهتر شده خوابم به کاستن خیلی از عوارض جانبی ضربه مغزیم ،بهم وصل کنم.

در طی سالها،من نجات یافتگان بیشماری را ملاقات نمودم.بیشتریها همچون من سالهای متمادی طول کشیده تا بهره ببرند.تعداد اندکی پیشرفتشان کند شده است و در نقطه معینی در جا زده اند،بهتر از آنچه بوده اند،اما روند پیشرفتشان به نظر می رسد در جا زده است.

اما دیگر نجات یافتگانی موجود است که من ملاقات نموده ام،بعد از یک دوره بهبودی پیش رونده،شروع به عقب گرد نموده اند،و دچا از دست دادن تمایل برای بدست آوردنهای دشوار شده اند.چالشهائی که آنها را قبلا پشت سرشان گذاشته بودند دوباره با درجه ای سخت تربازگشته است.

در طی چندین ماه گذشته،من شروع کردم بترسم که این داره برای من اتفاق می افتد.چیزها دوباره خیلی سخت تر شده اند،و همین طوری باقی مانده است.

اجازه دهید بطور خاص بررسی کنیم،آیا بررسی کنیم؟

توانائی من در پردازش اطلاعات شروع به کاسته شدن نموده است.من در پیگیری مکالمات مشکل داشتم،ناتوان در پردازش لغات آنچنانکه در مکالمه استفاده می شد.زنگ زدن داخل گوشم هرگز متوقف نشد،از زمانی که با یک ماشین تصادف نمودم،شروع کرد دوباره زیاد شدن تا حد غیر قابل تحمل.;کابوسهای اختلال استرس بعد ضربه مغزیم(PTSD) که کاسته شده بودند به فقط چندین شب در ماه ناگهان به سه یا چهار شب در هفته تبدیل شد.سرگیجه به بازگشت نمودن شروع کرد ،و من به سارا در خیلی از اوقات گفتم" این شبیه اولین سالهای من می باشد"

من همچون یک فرد تازه وارد در تقلا بودم،صراحتا آن اذیتم کرد،و هنوز اینچنین است.

ماه پیش من در یک جشن برای گروه حمایت کننده ضربه مغزی محلی شرکت نمودم.در یک زمانی از شب،یکی از دیگز نجات یافتگان با من به اشتراک گذاشت که کمبود خواب عوارض ضربه مغزی را بدتر می کند.و در صدای دو ضربه عقربه ساعت،لامپ ها انگار روی سر من بودند.

عوارض جانبی اخیرا اضافه شده من،عقب گردی در بهبودی من از ضربه مغزی نیستند.نه حتی نزدیک آن.در طی چندین ماه اخیر،من از قسمت پر استرس زندگیم عبور نموده ام،آنچنانکه مادر من حالش بدتر شده بعد از اینکه او در ماه سپتامپر سکته نمود.در طی یک هفته، او از یک زن 82 ساله کاملا مستقل به بیماری که به سبب نیاز به مراقبت 24 ساعته ، تبدیل شد. استرسم را ، استرس بعد ضربه مغزیم (PTSD) از دور خارج نمود، و مرا محروم ازخواب و خواب آلود برای ماها باقی گذاشت.

واقعیت این است که چالشهای اخیر نتایج بدهی خواب می باشد، و عقبگرد نمودن از بهبودی ضربه مغزیم نمی باشد.اگرچه چالشهایم و استرسهای متعاقب آن همچنان باقی است، و کابوسهای شبانه ادامه دارد.من یک فراغت سختی را تجربه نموده ام.

تجربه گذشته من نشان داده است که وقتی که روند خواب من به حالت نرمال بازگشت کند،من دوباره احساس فراغت ،از اشتعال ناگهانی این عوارض جانبی ضربه مغزی ، خواهم نمود.با دانستن اینکه من از طرف دیگر این موضوع قبلا بیرون آمده ام،به من امیدواری میدهد که دوباره من بدست خواهم آورد.

این فصل از زندگی ما خیلی دشوار باقی می ماند.و با استرسی که از کمبود خواب ، که بوسیله استرس بعد ضربه مغزی ایجاد می شود.اما دربعضی نقاط پایانی برای این فصل خواهد بود.آنچنان که من قبلا در زمان بهبودیم فکر می کردم،من نیاز دارم در لحظه حال زندگی کنم.امروز من مراقبت خواهم نمود از آنچه که در پیش روی من می باشد.آینده از خودش مراقبت می کند.آن همیشه اینطوری بوده است.